امام رضا (ع) - حبیب الله چایچیان
شعر آیینی
شعر آیینی و مذهبی
چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, :: 8:58 :: نويسنده : محمد

  

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

 

ای حرمت ملجأ درماندگان

دور مران از در و راهم بده

 

ای گل بی‌خارِ گلستان عشق

قرب مکانی چو گیاهم بده

 

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

 

ای که حریمت به مثل کهرباست

شوق و سبک خیزی کاهم بده

 

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع

گرمی جان‌سوز به آهم بده

 

لشکر شیطان به کمین منَند

بی‌کسم ای شاه ، پناهم بده

 

از صف مژگان نگهی کن به من

با نظری یار و سپاهم بده

 

در شب اول که به قبرم نهند

نور بدان شام سیاهم بده

 

ای که عطا بخش همه عالمی

جمله حاجات مرا هم بده

 

آن چه صلاح است برای « حسان »

از تو اگر هم که نخواهم بده


نظرات شما عزیزان:

محمد حسین تقوایی
ساعت13:39---11 دی 1392
بهشت قرب...

وقتی که رأفت تو فراگیر می شود

آلوده در حریم تو تطهیر می شود

دیوانه می شود دل و زنجیر می شود

عمری به پای سفره نمک گیر می شود

افتاده باز مرغ دل من به دامتان

این ذره راه یافت به این بار عامتان

...........

هر قامتی که قامت دلجو نمی شود

هر یوسفی که یوسف مه رو نمی شود

هر چهره ای که عکس هوالهو نمی شود

(هر پادشه که ضامن آهو نمی شود)

اینجا به روی بال ملک پا گذاشتیم

دل را در آستان شما جا گذاشتیم

.............

دل را ز قید و بند غم آزاد می کنی؟

با یک اشاره ات دلم آباد می کنی؟

در گوشه دلم حرم ایجاد می کنی؟

من را دخیل پنجره فولاد می کنی؟

آقا! بهشت قرب تو را کم نمی دهم

پای ضریح را به دو عالم نمی دهم

...........

مهمان آستان تو در شهر مشهدم

آقای من! اگر چه گنه کارم و بدم

اما بدون دعوتت اینجا نیامدم

حاشا به لطف و رأفت تو گر کنی ردم

از کوثر ولایت تو مست می شوم

پای ضریح ناز تو پابست می شوم

...........

شمس الشموس! ضامن آهو! اباالحسن!

بر آستان لطف تو چشم امید من

یک بار هم کرم کن و من را صدا بزن

یادم بده در آتش عشق تو سوختن

این جذبه های شوق مرا تا کجا کشد؟

سلطان که دیده غیر تو ناز گدا کشد؟

............

آقای من! به غیر توأم کس حبیب نیست

بیمار عشق هستم و جز تو طبیب نیست

می خوانمت؛ که غیر تو نعم المجیب نیست

گویند تو غریبی و گویم غریب نیست؛

غربت کجا و این حرم و بارگاه تو؟

این سیل زائران که همه خاک راه تو؟

...........

آقا! دوباره در حرم و آستانتان

مهلت نمی دهد به من این اشک بی امان

مرغ دلم ز مشهد آقای مهربان

پر زد دوباره سوی حرم های بی نشان

با پای دل؛ به چشم تر و سوز سینه ام

پای ضریح ناز تو؛ اما مدینه ام

............

مظلوم تر ز فاطمه!آقای بی حرم!

ای آستان رحمت و ای قبله کرم

آورده پیش تو کرم و لطف و جود؛ کم

من روضه خوان غربت و بی تابی توأم

گفتی غمی چو ماتم و سوز حسین نیست

روزی به روزگار چو روز حسین نیست

..............

در عرش و فرش زلزله و انقلاب شد

خنجر به دست آمد و در اضطراب شد

وارد به قتلگاه به هول و شتاب شد

" والشمر جالسٌ..." دل زینب کباب شد

با روضه های حضرت ارباب بی کفن

پای ضریح ناز توأم یا ابا الحسن!

...........................................

سروده ی : محمد حسین تقوایی)



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر آیینی و آدرس shere-aeeni.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 23
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 98
بازدید کل : 38252
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1